دلا نــــزد کسی بـــنشین که او از دل خبـــر دارد
به زیر آن درختــــی رو کــــه او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هرسو چو بی کاران
به دکان کسی بنـــشین که در دکان شــــکر دارد
ترازو گر نداری پس تــــو را زو ره زند هر کس
یکی قلبــــی بیـــارایــــد تو پنـــداری که زر دارد
تو را بر در نشانــد او بــــه طراری که می آیـــد
تو منشین منتظر بر در که آن خانــه دو در دارد
به هردیگی که می جوشد میاور کاسه ومنشین
که هردیگی که می جوشد درون چیزی دگردارد
نــه هر کلکی شــکر دارد، نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد، نه هربـحری گهر دارد
بنـــــال ای بلبـــــل دستــــان ازیرا نـــاله مستـان
میــــان صخره و خـــارا اثـــــر دارد اثــــر دارد
چراغ است این دل بیـــدار به زیر دامنش میدار
از این بــاد و هوا بگذر هوایش شور و شردارد
چو تــــو از باد بگذشتی مقیـــم چشمه ای گشتی
حریــــف همــــدمی گشتی که آبـی بر جگر دارد
چو آبت بر جـــگر باشد درخت سبـــــــز را مانی
که میـــوه نــو دهد دایــــم درون دل ســـفر دارد
از : مولانا
محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی و مولانا و رومی در ۶ ربیعالاول (برابر با ۱۵ مهرماه) سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطانالعلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود که احتمالاً در سال ۶۱۰ هجری قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد . روایت شدهاست که در مسیر سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه را به او هدیه داد. وی به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رفت و تا اواخر عمر آنجا بود و علاءالدین کیقباد پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد.
مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطانالعلما در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری جان سپرد و در همان قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلالالدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.
سید برهانالدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد. مولانا به دستور او به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین بود تا اینکه برهانالدین جان باخت.
شاعر پارسیگوی مولانا، در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهرهمند بودند تا اینکه شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزیروز شنبه ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال مولانا آثاری برجای گذاشت که از عالیترین نتایج اندیشه بشری است. شمس تبریزی سرانجام با حسادت مریدان مولانا ، بیخبر از قونیه رفت و ناپدید شد. تاریخ سفر او و چگونگی آن به درستی دانسته نیست .
صلاحالدین زرکوب نیز همانند شمس مورد توجه مولانا بود اما به هر حال مولانا تا ۱۰ سال با او انس داشت تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان باخت و در قونیه دفن شد .
صلاحالدین زرکوب نیز همانند شمس مورد حسادت مریدان بود اما به هر حال مولانا تا ۱۰ سال با او انس داشت تا اینکه زرکوب بیمار شد و جان باخت و در قونیه دفن شد .
مولانا، پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ جمادی الآخر ۶۷۲ هجری قمری درگذشت.